بزرگترین موضوعی که امروز اهمیت دارد، مشارکت مردم در انتخابات است که دشمن این امر مهم را هدف قرار داده است. دشمن تمایلی به حضور گسترده مردم در انتخابات ندارد.

کارکرد انتخابات علاوه بر انتخاب نمایندگان و مسئولان آینده کشور، ترسیم راهی برای تحقق اراده مردم در حکمرانی است.

بر همین اساس است که اصل ششم قانون اساسی  بر اداره امور کشور با اتکای به آرای عمومی تأکید دارد. خوشبختانه در تاریخ ۴۵ ساله انقلاب اسلامی ۳۹ انتخابات برگزار شده که نشانه‌ای از کارنامه شایسته نظام اسلامی در اتکا به رأی مردم است.

با نگاه به همین کارنامه است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، یکی از پایه‌های نظام را انتخابات دانسته و بارها تأکید فرموده‌اند که مردم سالاری  دینی  تنها با حضور و مشارکت مردم و ارتباط فکری، عقلی و عاطفی آنان با انقلاب شکل می‌گیرد.

از سویی در نگاه اسلامی رأی دادن هم حق  و هم وظیفه است؛  زیرا  هر فردی در هر جایگاهی که قرار دارد، نسبت به رشد و پیشرفت جامعه مسئول تلقی می‌شود و با پیگیری و تحقق این رویکرد امید است که در 11 اسفند انتخاباتی عدالت محور و تعالی بخش در پیش روی ملت ایران باشد.

انتخابات، قوی‌ترین ساز و کار دفاع از مردم‌سالاری است و ما اگر مردم سالار نباشیم، از رشد افراد در جامعه که همراه با آزمون و خطاست، جلوگیری کرده‌ایم.

اگر مردم در خانه‌هایشان بنشینند و دیگران برای آنان تصمیم بگیرند، فرصت حضور در دانشگاه زندگی اجتماعی را پیدا نمی‌کنند و حال آن که  حضور در  این دانشگاه، خود اصلی‌ترین زمینه برای رشد  فکری آحاد جامعه، تعالی افراد و تحقق عدالت است.

آنچه در نظام اسلامی محوریت دارد، عدالت و تعالی انسان و پایبندی به این اصل بنیادین است که  توسعه انسانی بر سایر انواع توسعه مقدم است. نظام اسلامی، بستر  رشد فکری انسانهاست و ملموس‌ترین زمینه این رشد در عرصه سیاسی، انتخابات است.

افزون بر این انتخابات فرصت تحقق عدالت در کشور است. شاید بهترین تعریف عدالت، ایجاد فرصت برایر برای رشد استعداد انسان‌ها باشد.

رشد برابر مردم، فساد و قانون گریزی را نیز کاهش می‌دهد چرا که با رشد اجتماعی و افزایش مشارکت، نظارت همگانی در امور مختلف قوی‌تر از گذشته شکل می گیرد و در عین حال ساز و کار کنترل عمومی مهیا شده، قدرت به نحو عادلانه تری در جامعه توزیع می‌شود.

آنچه امروز ضروری به نظر می‌رسد آن است که زمینه رشد استعدادها از یک سو و اعتماد اجتماعی از سوی دیگر در کشور  تقویت شود.

مسئولان باید به مردم اعتماد کنند و مردم نیز مورد اعتماد مسئولان قرار گیرند تا هم افزایی در جامعه ارتقاء یابد؛ به خصوص که تنها شکل‌گیری گفتگوهای اجتماعی بر بستر انتخابات است که می‌تواند به افزایش اعتماد عمومی بینجامد.

انتخابات از منظر  کاهش تعارضات اجتماعی و افزایش وحدت ملی نیز فرصت به شمار می آید. انتخابات فرصتی را  فراهم می‌آورد که افراد ببینند تا چه حد به یکدیگر نیاز دارند تا هماهنگی و بهره‌وری بین هم را افزایش دهند.

با افزایش هماهنگی بین افراد جامعه، کیفیت تصمیمات مجلس و دولت نیز افزایش پیدا خواهد کرد، در واقع هر اندازه مشارکت افزایش یابد از انحرافات و سوگیری‌های تصمیمات کلان کاسته می‌شود چراکه هر بخش از حاکمیت نواقص بخش دیگر را برطرف می‌کند.

موضوع مهم دیگر این است که یکی از مهمترین جلوه‌های سرمایه اجتماعی و مشارکت جتماعی شرکت در انتخابات است.

انتخابات گفتمانی اصیل و واقعی را برای مردم فراهم می‌کند و زمینه جدی گرفتن نظرات آن‌ها را فراهم می‌آورد. مشارکت در انتخابات به مثابه یک محرک قوی توسعه‌ای است که سرمایه‌ی سیاسی را افزایش می‌دهد.

شرکت در انتخابات به عنوان اصلی‌ترین نماد مشارکت سیاسی مردم در یک نظام مبتنی بر جمهوریت تلقی می‌شود و می‌تواند منشاء فرصت‌های متعددی برای امنیت ملی کشور باشد.

مشارکت مردم در انتخابات گامی به سوی تقویت سرمایه اجتماعی و امیدآفرینی برای مردم است و سرمایه اجتماعی کشور با حضور مردم در انتخابات سنجیده می‌شود.

یادداشت: آرزو جافری

زهرای مرضیه (س) به منزله مادری است که همه وجودش را برای حفظ شخصیت رسول‌الله (ص) و ولایت به کار می‌بندد و در وادی هدایت امت اسلام بی‌تابی می‌کند.

حضرت زهرا سلام الله علیها الگوی جاودانه زنان جهان است، بدون تردید در میان زنان و بانوان جامعه اسلامی، فاطمه زهرا(س) محبوب‌ترین الگوی دینی، سیاسی، تقوایی، اخلاقی خصوصا در تربیت و پرورش  فرزندان است.

با تولد حضرت فاطمه (س)، سوره کوثر نازل شد تا منفورترین انسان‌های روزگار را زیر آسیاب کلام خود از پای درآورد و اکنون این کوثر دررگ‌های شیعیان جریان دارد. حضرت فاطمه(س)، سرشار از رایحه بهشتی بود که مشام کفرهرگز به آن نخواهد رسید.

شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) یک شخصیت برتر و کامل است، علت خلقت هستی در روایات حضرت زهرا(س) است.

لقب «سیدة نساء العالمین» در مجموعه‌های حدیثی، زیارت‌ها و روایت‌ها از القاب آن حضرت به شمار می‌رود که به عنوان برترین و کامل‌ترین زن عالم شناخته شده‌است.

حضرت زهرا(س) در جایگاه شیعی «سِرُّ الله» مطرح شده چرا که قبر و روز شهادت آن حضرت مخفی است.

همان‌گونه که قرآن تجلی اعظم است، حضرت زهرا(س) نیز آیت الکبری و عظما و نیز مظهر تام است که اسماء جمال و جلال الهی در وجودش نهفته است؛ لذا شناخت حضرت فاطمه(س)، شناخت دین است و شناخت دین بر همگان واجب است.

معرفت الزهرا، معرفت الله است و اگر کسی حضرت زهرا(س) را بشناسد از چند طریق و به آن مقدار که استعداد دارد، می‌تواند از نور فاطمی برای استعاذه به درگاه الهی و کسب عنایات خاصه بهره‌مند شود.

حضرت زهرا(س) آیینه الهی است، اهل‌ بیت(ع)، اسماءالله، اسم اعظم الهی و مظهر تمام اسمای الهی هستند و بوی خدا می‌دهند و خوی خدا دارند و هر کاری می‌کنند، آن کار خدایی است. حضرت زهرا(س) مادر شهادت، رسالت، حقیقت، دیانت و ولایت است، همان‌طور که مادر نسبت به سرپرستی و حفاظت طفلش حساسیت دارد و خواب راحتش را فدای او می‌کند و کمترین آسیبی احساس کند به او نزدیک و بی‌قرار می‌شود.

زهرای مرضیه(س) نیز به منزله مادری است که همه وجودش را برای حفظ شخصیت رسول‌الله(ص) و ولایت به کار می‌بندد و در وادی هدایت امت اسلام بی‌تابی می‌کند. نقش حضرت زهرا(س) نقش پاسدار محافظی است که پاسداری آن تجلی عشق و ایمان است و پیامبر و دین خدا را بر همه شئون خود مقدم می‌دارد و بعد از رسول‌الله(ص) نیز در ارتباط با ولایت مادرانه از آن دفاع می‌کند.

حضرت فاطمه زهرا (س) در خدمت بندگان خدا و گره‌گشای کار آن‌ها بودند که یک بُعد اجتماعی حضرت است که در نشر معارف و خدمت به دیگران تلاش‌های بسیار می‌کردند. نکته دیگری که از زندگی حضرت زهرا(س)مغفول مانده، ظلم‌ستیزی است. ایشان تحمل دیدن مظلوم و ظلم ظالم را نداشتند و باید این اصل را از حضرت زهرا(س) داشته باشیم که ظلم‌ستیزی یکی از ویژگی‌های مهم انسان مومن است. امروز مسئله فلسطین بسیار مهم است که همه دنیا شاهد ظلم صهیونیست‌ها هستند و در مقابل این ظلم نباید سکوت کنیم و هر کس در حد توان خود باید در این ظلم‌ستیزی سهمی داشته باشد.

هرکس بر فاطمه(س) سلام، درود و صلوات بفرستد، خداوند متعال او را آمرزیده با پیامبر محشور و هم‌نشین می‌کند؛ فاطمه زهرا (س) نزد رسول‌الله (ص) از چنان جایگاهی برخوردار بود که وقتی به مجلس پیامبر اعظم(ص) وارد می‌شدند، حضرت ایستاده و به استقبال ایشان می‌رفتند.

برای شناخت حضرت زهرا (س) باید خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) که با بیانات رسای خود از تمامیت دین اسلام دفاع کرد  را بخوانیم و به فرازهای عمل کنیم.

 حضرت فاطمه زهرا (س) مهم ترین و اساسی ترین هدف خود در دفاع از امامت را جلوگیری از تفرقه و پراکندگی بین امت اسلام عنوان کرده است و این امر راه صحیح دستیابی به سعادت در گرو پیروی از امامت را به ما نشان می دهد.

 ایشان شخصیت جامعی بودند که می توانند الگوی ما باشند به گونه ای که در روز غدیر خم اکمال دین و اتمام‌نعمت به ولایت ایشان به دلیل خصوصیات جامعی بود که در وجود ایشان شکل گرفته بود.

سرانجام نیز آن حضرت نه به مرگ طبیعی بلکه در اثر آسیب‌های وارد شده از سوی برخی از صحابه پیامبر(ص) به شهادت رسید و نخستین شهیدی است که در راه قیام علیه باطل به شهادت رسیده است. با چشم گشودن آن حضرت به دنیا، تمام زنان عالم از حرمت و آبرو برخوردار شدند و شهادت ایشان نیز آغازگر شهادت‌های پی در پی در تاریخ بود.

یادداشت از آرزو جافری

معلمان عوامل اساسی و مؤثر در پیشرفت و گنجینه غنی فرهنگ و عزت در جوامع هستند.

پیشرفت جامعه در گرو تربیت نیروی انسانی هوشمند، متعهد، آگاه و توانمند بوده و دستیابی به چنین مهمی در گرو همت و سخت‌کوشی معلمان کشور است.

معلمان می‌توانند با خردورزی فاخر و نقش‌آفرینی هدفمند در مسیر تعلیم و تربیت نسل آینده‌ساز، خاستگاهی اثرگذار و منطقی برای تحقق آرمان‌های متعالی کشور باشند.

دست به قلم شده‌ام تا شاید بتوانم خاطره‌ای از هزاران هزار خاطره و خاطره‌بازی با معلمان دوران تحصیلم را بنویسم. کم نیستند روزهای خوب و بدی که در مدرسه داشتم و چه معلمانی که گرد گچ‌ها خوردند تا من و امثال من متعلم‌های خوبی شویم برای رقم زدن آینده‌ای درخشان برای ایران و ایرانی.

اول مهرماه بود کلاس دوم بودم و من دخترک سر به هوا و شیطون خونه که همش دنبال بازی کردن بودم وارد کلاس شدم. مامانم من رو تا دم مدرسه آورده بود و وقتی مطمئن شد من وارد کلاس شده‌ام رفت. همین که وارد کلاس شدم هاج و واج به بقیه نگاه می‌کردم و نمی‌دانستم باید چکار کنم. آخه یکی جای من نشسته بود و من نمی‌دونستم باید چکار کنم.

صدای بلند بچه‌ها تو کلاس پیچیده بود و خبری از خانم معلم نبود. همه نیمکت‌ها پر شده بود و جایی برای نشستن نمی‌دیدم. زدم زیر گریه و با سرعت از کلاس زدم بیرون و مامانم رو صدا کردم و خبر نداشتم کی و چطور رفته.

در مدرسه قفل بود، روی زمین نشستم و با صدای بلند مامانم رو صدا می‌کردم، دستهایم روی دو چشمم بود و گریه می‌کردم. ناگهان دستی مهربانانه روی سرم کشیده شد و صدایی به گوشم رسید که مامان جان، آرزو گریه نکن.

صدا خیلی خیلی شبیه صدای مامانم بود. بدون اینکه نگاه کنم دست و صدای کیه که مرا نوازش می‌کنه یهویی خودم رو در بغل صاحب صدا انداختم و دو دستم رو دور گردنش. آرامش عجیبی بهم دست داد.

صاحب صدا گفت چی شده دخترم؟ من که اصلا آن لحظه فکرش را هم نمی‌کردم در بغل مامانم نیستم گفتم بچه‌ها جامو گرفتن و جایی ندارم بنشینم.

سرم را پایین انداخته بودم و ناراحت. دستم رو گرفت و گفت بریم بینم کی جاتو گرفته دخترم. داخل کلاس شدیم یهویی صدایی بلند شد گفت برپا.

من که هنوز دستم در دست اونی که فکر می‌کردم مامانمه بود سرم رو بالا گرفتم و رو به بچه‌ها کردم. صدایی دیگری به گوشم رسید که گفت برجا. صدا خیلی خیلی نزدیک بود. دوروبرم رو نگاه کردم بینم صدای کی بود؟

اصلا ذره‌ای به این فکر نمی‌کردم که دستانم روکی گرفته و در خیال خودم با مامانم اومدم تا جامو پس بگیرم. بعدش سریع صدای دیگری به گوشم آشنا می‌اومد که گفت کی جای آرزو رو گرفته؟ گفتم مامان اون دختر. دستم رو از دستش رها کردم تا نشون بدم کدومه که ...

یهویی همه بچه‌ها زدن زیر خنده و صدای خنده‌هاشون بلند و بلندتر شد. این قدر عصبانی شده بودم که نگو ... گفتم مامان دیدی مسخرم هم می‌کنند اینها.

بازم بچه‌ها به حرفهام خندیدند دیگر طاقت نداشتم نمی‌توانستم تحمل کنم و گفتم دیگه اینجا نمی‌مونم. گفت صبر کن. اینها یعنی چه؟ اینها دوست‌های تو هستند نباید اینجور بگی. اصلا یک ذره فکرش رو هم نمی‌کردم کسی که فکر می‌کردم مامانه اینطور جلو بچه‌ها باهام حرف بزنه.

کسی که فکر می‌کردم مامانه به بچه‌ها گفت کسی حق نداره همکلاسی خودش رو مسخره کنه. مسخره کردن کار خیلی خیلی بدیه. باید همدیگه رو دوست داشته باشید. صحبت‌ که قطع شد همه بچه‌ها گفتن چشم خانم معلم.

یهویی به خودم اومدم و سرم رو بالا گرفتم و رو به مامان کردم و می‌خواستم بگم بچه‌ها چی میگن که ...

فهمیدم دست نوازشگری که به سر و صورتم کشیده شده بود دست مهربانتر از مادر یعنی معلمم بود. خجالت کشیدم و گفتم خانم اجازه خانم اجازه ببخشید.

خانم رضایی رو به من کرد و گفت آرزوجان، سهیلا همکلاسی جدیده و تازه اومده این کلاس و نمی‌دونسته جای تو نشسته. بعد از اون روز فهمیدم معلمان واقعا فرشته‌های مهربان ما بچه‌ها هستند.

معلم‌ها بدون شک بعد از خانواده، مهم‌ترین نقش را در شکل گیری شخصیت هر کدام از ما دارند چرا که در حساس‌ترین دوران زندگی که همان دوران رشد و بلوغ است، با ما سر و کار داشته‌اند و شخصیت ما را شکل داده‌اند.

انتهای پیام